روز میلاد تن تو....
روز میلاد تو بود که هوا بوی شبنم و شقایق می داد عطر یاس از در و دیوار هوا می پاشید و نسیم از تو بشارت می داد..... و به تردستی استاد ازل شعبده ای بر پا بود گوشها منتظرِ اولین گریه شیرین تو بود چشمها منتظرِ اولین ساغر سیمای تو بود... روز میلاد تو باز مثل همواره خدا حاضر بود.......... شش سال پیش در یک صبح شبنم زده اردیبهشتی پسرکی از جنس عشق پا به زندگیم نهاد ..و با آمدنش آسمان و زمین را برایم بهشت کرد...و من در بهاری ترین بهار زندگیم ، به یمن و برکت وجودش مادر شدم و لبریز از عشق... شش سا...
نویسنده :
مامان مهنوش
22:18